stick to three concepts:۱
You can't help everyone.
You can't change everything.
Not everyone is going to love you
To be happy, drop the words "if only" and substitute instead the words " next time".۱
Mom and Dad were watching TV when Mom said, "I'm tired, and it's getting late. I think I'll go to bed"۱
She went to the kitchen to make sandwiches for the next day's lunches.
Rinsed out the popcorn bowls, took meat out of the freezer for supper the following evening, checked the cereal box levels, filled the sugar container, put spoons and bowls on the table and started the coffee pot for brewing the next morning.
She then put some wet clothes in the dryer, put a load of clothes into the washer, ironed a shirt and secured a loose button
She picked up the game pieces left on the table, put the phone back on the charger and put the telephone book into the drawer.
She watered the plants, emptied a wastebasket and hung up a towel to dry.
She yawned and stretched and headed for the bedroom. She stopped by the desk and wrote a note to the teacher, counted out some cash for the field trip, and pulled a text book out from hiding under the chair.
She signed a birthday card for a friend, addressed and stamped the envelope and wrote a quick note for the grocery store. She put both near her purse.
Mom then washed her face with 3 in 1 cleanser, put on her Night solution & age fighting moisturizer, brushed and flossed her teeth and filed her nails.
Dad called out, "I thought you were going to bed."
"I'm on my way," she said.
She put some water into the dog's dish and put the cat outside, then made sure the doors were locked and the patio light was on.
She looked in on each of the kids and turned out their bedside lamps and TV's, hung up a shirt, threw some dirty socks into the hamper, and had a brief conversation with the one up still doing homework.
In her own room, she set the alarm; laid out clothing for the next day, straightened up the shoe rack. She added three things to her 6 most important things to do list. She said her prayers, and visualized the accomplishment of her goals.
About that time, Dad turned off the TV and announced to no one in particular. "I'm going to bed."
Anything extraordinary here? Wonder why women live longer...?
CAUSE WE ARE MADE FOR THE LONG HAUL..... (and we can't die sooner, we still have things to do!!!!)
Send this to five phenomenal women today...they' ll love you for it!
I just did.
THEN, GO TO BED!
How did you do on this one? It's just one question, so take your time and think about it.
PRE-SCHOOL TEST
Pre-school children were asked the following question
"In which direction is the bus pictured below traveling?l"
Look carefully at the picture
Do you know the answer?l
(The only possible answers are "left" or "right")
Think about it
Still don't know?l
Okay, I'll tell you
The pre-schoolers all answered "left."l
When asked, "Why do you think the bus is traveling in the left direction?"l
They answered
"Because you can't see the door"
How do you feel now ???l
I know, me too. ll
<embed width="440" height="380" type="application/x-shockwave-flash" src="http://video.tinypic.com/player.swf?file=49j5sgx"></embed>
از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود, شش روز میگذشت,
فرشتهای ظاهر شد و عرض کرد: چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید:
خداوند پاسخ داد: دستور کار او را دیدهای؟
او باید کاملاً قابل شستشو باشد, اما پلاستیکی نباشد.
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد که همگی قابل جایگزینی باشند,
باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده, کار کند.
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.
بوسهای داشته باشد که بتواند همه دردها را, از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته, درمان کند.
و شش جفت دست داشته باشد.
فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد. گفت: شش جفت دست؟ امکان ندارد؟
خداوند پاسخ داد: فقط دستها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند.
به این ترتیب, این یک الگوی متعارف برای آنها میشود.
خداوند سری تکان داد و فرمود: بله
یک جفت چشم برای وقتی که از بچههایش میپرسد که چه کار میکنید و از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان.
یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد.
و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچة خطاکارش نگاه کند, بتواند بدون کلام به او بگوید او را میفهمد و دوستش دارد.
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است, باشد فردا تمامش کنید.
خداوند فرمود: نمیشود.
چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است, تمام کنم.
از این پس میتواند هنگام بیماری, خودش را درمان کند, یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند, و یک بچه 5 ساله را وادار کند, دوش بگیرد.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
اما ای خداوند او را خیلی نرم آفریدی.
بله نرم است, اما او را سخت هم آفریدهام. تصورش را هم نمیتوانی بکنی که تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد.
فرشته پرسید: فکر هم میتواند بکند؟
خداوند پاسخ داد: نه تنها فکر میکند, بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد.
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد:
ای وای مثل اینکه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کردهاید.
خداوند مخالفت کرد: آن که نشتی نیست, اشک است.
فرشته پرسید: اشک دیگر چیست؟
خداوند گفت: اشک وسیلهای است برای ابراز شادی, اندوه, درد, ناامیدی, تنهایی, سوگ و غرورش.
فرشته متأثر شد.
شما نابغهاید ای خداوند, شما فکر همه چیز را کردهاید, چون زنها واقعاً حیرت انگیزند.
زنها قدرتی دارند که مردان را متحیر میکنند.
همواره بچهها را به دندان میکشند, سختیها را بهتر تحمل میکنند, بار زندگی را به دوش میکشند, ولی شادی, عشق و لذت به فضای خانه میپراکنند. وقتی میخواهند جیغ بزنند, با لبخند میزنند.
وقتی میخواهند گریه کنند, آواز میخوانند, وقتی خوشحالند گریه میکنند, و وقتی عصبانیاند, میخندند و برای آنچه باور دارند میجنگند.
در مقابل بیعدالتی میایستند, وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد, نه نمیپذیرند.
بدون کفش نو سر میکنند, که بچههایشان کفش نو داشته باشند.
برای همراهی یک دوست مضطرب با او به دکتر میروند.
بدون قید و شرط دوست میدارند.
وقتی بچههایشان به موفقیتی دست پیدا میکنند گریه میکنند و وقتی دوستانشان پاداش میگیرند, میخندند.
در مرگ یک دوست دلشان میشکند. در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین میشوند.
با این حال وقتی میبینند همه از پا افتادهاند, قوی, پابرجا میمانند.
آنها میرانند, میپرند, راه میروند, می دوند که نشانتان بدهند چقدر برایشان مهم هستید.
قلب زن است که جهان را به چرخش در میآورد. زنها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند میدانند که بغل کردن و بوسیدن میتواند هر دل شکستهای را التیام بخشد. کار زنها بیش از بچه به دنیا آوردن است, آنها شادی و امید به ارمغان میآورند. آنها شفقت و فکر نو میبخشند.
زنها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند.
خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد.
فرشته پرسید: چه عیبی؟
خداوند گفت: قدر خودش را نمیداند
sar zad az ofogh mehre khavaran forooghe baba moraba bede baba
روزی دروغ به حقیقت گفت: مــــیل داری با هم به دریـــا برویم و شنـــا کنیم، حقیقــت ساده لــوح پذیرفت و گول خورد. آن دو با هم به کنار ساحل رفتند، وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را در آورد. دروغ حیلــــه گـــر لباسهای او را پوشید و رفت. از آن روز همیشه حقیقت عــــریان و زشت است، اما دروغ در لبــــــاس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود
Be a friend. You don't need money;
Just a disposition sunny;
Just the wish to help another
Get along some way or other;
Just a kindly hand extended
Out to one who's unbefriended;
Just the will to give or lend,
This will make you someone's friend.
Be a friend. You don't need glory.
Friendship is a simple story.
Pass by trifling errors blindly,
Gaze on honest effort kindly,
Cheer the youth who's bravely trying,
Pity him who's sadly sighing;
Just a little labor spend
On the duties of a friend.
Be a friend. The pay is bigger
(Though not written by a figure)
Than is earned by people clever
In what's merely self-endeavor.
You'll have friends instead of neighbors
For the profits of your labors;
You'll be richer in the end
Than a prince, if you're a friend.